انواع پیرنگ در فیلمنامه: از شاهپیرنگ تا ضدساختار
اگر فیلمنامه را اسکلت یک فیلم بدانیم، پیرنگ یا پلات، روحی است که در این اسکلت میدمد. رابرت مککی در کتاب مرجع «داستان»، به شکلی دقیق و جامع به بررسی انواع پیرنگ پرداخته است؛ کاری که بسیاری از کتابهای آموزش فیلمنامهنویسی از آن غافل شدهاند.
پیرنگ چیست؟
پیش از پرداختن به انواع پیرنگ، باید بدانیم که اصلاً پیرنگ چیست. پیرنگ همان چیزی است که ارسطو در «بوطیقا» آن را برترین عنصر درام میدانست. این الگو، معیاری است برای انتخاب و چینش همه عناصر داستان، از شخصیتها تا زاویه دید و لحن. پیرنگ به این سوالات پاسخ میدهد: چرا این شخصیت؟ چرا این زمان؟ چرا این لحن؟ در واقع، پیرنگ علت وجودی هر جزء در داستان است.
انواع پیرنگ در فیلمنامه
فیلمنامهها از نظر برخورد با پیرنگ به دو دسته کلی دارای پیرنگ و بدون پیرنگ تقسیم میشوند. دسته دارای پیرنگ خود سه نوع اصلی دارد:
۱. شاهپیرنگ (کلاسیک):
این فرم، کاملترین و رایجترین نوع پیرنگ است که در بزرگترین آثار سینمایی تاریخ دیده میشود. فیلمهایی مانند «پدرخوانده»، «کازابلانکا» و «ارباب حلقهها» از این ساختار قدرتمند بهره بردهاند.
۲. خردهپیرنگ (مینیمالیسم):
در این نوع، نویسنده شاهپیرنگ را کنار نمیگذارد، بلکه آن را تحلیل میبرد و سادهتر میسازد. آثار بزرگی مانند «توتفرنگیهای وحشی» و «ایثار» نمونههای درخشانی از خردهپیرنگ هستند.
۳. ضدپیرنگ (ضدساختار):
این نوع، واکنشی معکوس به پیرنگ کلاسیک است و نه تقلیل آن. در ضدپیرنگ، نویسنده به جای ایجاز، به پرگویی و مبالغه روی میآورد و اغلب ساختاری دایرهای و نامتعارف دارد. فیلمهایی مانند «هشت و نیم» و «سال گذشته در مارین باد» در این دسته جای میگیرند.
علاقهمند به عمق بیشتر؟
برای یادگیری فیلمنامه نویسی به صورت کاملا رایگان می توانید از مجموعه پادکست های من در کست باکس بهره ببرید.
لینک دسترسی به مجموعه آموزش فیلمنامه نویسی در کست باکس
لینک دسترسی بهاین مجموعه در روبیکا
مستانه پارسا
دیدگاه خود را بنویسید