در جستجوی رفیق بیغل و غش: غزل چهل و پنجم حافظ

گاهی زندگی آنقدر سخت میشود که آدم احساس میکند در کل دنیا، حتی یک دوست واقعی ندارد. حافظ هم چنین روزهایی را از سر گذرانده است. پادکست «محرم دل» در اپیزودی جدید و تأثیرگذار، به سراغ غزل چهل و پنجم حافظ میرود که با این مصرع عمیق آغاز میشود: «در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است».
این غزل، از تاریکترین دوره زندگی حافظ، پس از قتل دوستش شاه شیخ ابواسحاق تا آغاز حکومت شاه شجاع حکایت میکند. در این سالهای پرآشوب، شاعر ما که طعم تلخ تنهایی و بیرفیقی را چشیده، برای آرام کردن دلش به دو پناهگاه امن پناه میبرد: شعر و شراب.
حافظ در این اشعار، شرابی که مینوشد را یک شراب معمولی نمیداند؛ آن را «شراب ازلی» مینامد. گویی میخواهد با این کار، از رنج زمانه دور شود و به آرامشی ابدی برسد. این غزل، با همه زیباییاش، بوی ناامیدی و افسردگی میدهد و تصویری از یک شاعر تنهاست که در دنیای پر از بیم و هراس خود، به دنبال نور امیدی میگردد.
چرا شنیدن این اپیزود از «محرم دل» را پیشنهاد میکنیم؟
در این قسمت، ما همراه شما:
- دلیل اصلی این حس تنهایی و ناامیدی در حافظ را بررسی میکنیم.
- توضیح میدهیم که چرا او شراب را «ازلی» مینامد و این چه معنایی دارد.
- و نشان میدهیم که چطور شعر، برای او به یک نجاتدهنده تبدیل میشود.
برای شنیدن شرح کامل این غزل غمانگیز و زیبا، به اپیزود جدید «محرم دل» در پلتفرمهای کستباکس، روبیکا و تلگرام سر بزنید. با هم قدم در دنیای درونی حافظ بگذاریم.
بیصبرانه در انتظار نظرات شما عزیزان هستیم:
مستانه پارسا
دیدگاه خود را بنویسید